And I like to kiss you to fill alright
برفا رو.... کوهاى دور تهران پر برفه... یهدست سفید... با ابرلى پنبه اى
داریم میریم تجریش وشهبا اومده تو ماشین من که مواظبم باشه... برام اهنگ شاد میذاره... غذا دهنم میذاره... دوسش دارم
و منى که حرفاى دیشب غایى و برگشتن یاسین اذیتم میکنه
زندگى قبلمو میخوام و نمیخوام
اون ارامشو میخوام... و این خنده ها و با هم بودنا رو
شاید بس باشه.... تجربم بوذ تجربه شد
اینکه بخوام دور بشم رو چه طور بگم؟
- ۹۵/۱۱/۲۷