بانو

dream that you hold in your hand

بانو

dream that you hold in your hand

۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خفن😒

چه حس بدى که وسط یه مشت خرهون و مخ که با انواع نرم افزار ها سر و مله میزنن و کدا رو بالا پایین میکنن!!! بشینى به رمان خوندن

قیافتم جورى نگه دارى که یعنى من خیلى خفنم!

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

کسب مهارت؟

دلم مهارت میخواد

دلم میخواد تو زمینه اى کاربلد باشم

بخون!

از این کلمه بدم میاد

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

همیشه استاد

شعععععت

امروز از توانگرى زنگ زدن و وصل مردن به دکتر

براى شکلات تشکر کرد

انگار رفته خونه خانومش اینو میشناخته و کفتهرچخزجوریه

اینم ز زده تشکر که زیاد هم بوده و اینا

کلافه هم بود البته

و خبر بد از بیژن که دو سه سال دیگه بیناییش...

کاش چیزیش نشه

این آدم حیفه

کاش همیشه سالم باشه

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

دل بهونه گیر

شده یه حرف و یاد از یکى دوباره هواییت کنه؟

لزوما نه اون ادم بیاد تو ذهنت که نیاز به بودن چنین کسى اذیتت میکنه!

چخ قدر دلم میخواستش!

ظاهرش واقعا خوب بود!

اگر خنگ بازیاشو فاکتور بگیریم!

دلم هوایى شده امشب بد

دلم بغل نیخواد

زن بودن

لاک قرمز و لباس خوتب ساتن

موهاى افشون خوشبو

امنیت و ارامش

...

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

کمى درک شدنم آرزوست

واقعا به غیر از درس نگرانى هاى دیگه اى هم باید براى من داشته باشین

همه چى درس نیست!

چرا دو ملوم پدر دخترى نتونیم با هم حرف بزنیم؟

چرا مسائلى که براى من جالب یا مهمه از نظر شما بى خود و وقت تلف مردنه؟

چرا تفاوت ها رو نمیبینین و همین ها رو پرورش نمیدین؟

و متاسفانه منم دو روز دیگه با بچم همین کارو میکنم چون روش دیگه اى رو ندیدم

اونچه شما رو خوشبخت کرده لزوما براى من هم جواب نمیده!

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

نیمه شعبان١٤٣٨

یه قران براى خانه ى توانگرى و شکلات براى استاد شکمویى و دوست داشتنى

هر کى هر چى بخواد بگه خب بگه! ولى من از زین آدم خیلى چیزا یاد گرفتم و بهش مدیونم

راهم مشخصه و چند تا راه جلوى پامه

همین کامپیتر رو ادامه بدم

برم سر کارش و ببینم چه جوریه

همین حا مشاوره بخونم که به احتمال زیاد باید با رفتن خدافظى کنم مگه اینکه با یکى برم


اپلاى کنم یه چیز بین رشته اى از کامپیوتر و اونجا برم دنبال دپارتمان روان

چى میخواستى ازش بپرسى دیگه؟!

همون تله هام که راهنمایى کرد خوب بود..... و اینکه گفتى کجا دارى کار میکنى



خلاصه که به پاس همه ى چیزهایى که بهم یاد داده ازش ممنونم

و خوشحالم امروز که روز نیمه شعبان بود با یه قران و شکلات به خانه ى توانگرى رفتیم


گفت میخواد حضورى رو تخته کنه!... چه ناراحت کننده

این آدما باید باشن انگار... باشن و به امثلل من یاد بدن... چخ طور زندگى کردن رو

قشنگ زندگى کردن رو

  • بانو جان

یه ریز

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

شهر افتاب

من به آینده امیدوارم

من به اصلاح امیدوارم

یه کنابى خوندم قبل از عید

یه دخترى بود که مشاوره خونده بود و توى یک مرکز مشاوره کار میکرد

در کنار اون توى یک خیریه هم کار میکرد

درست داشتم منم کارى بلد بودم تا مثل اون میتونستم مفید باشم

این روزها طه ها تو این روند فکریم کم تاثیر نداره


رسالت

رسالتى مه من تو بعض از شما ها میبینم ولى خودتون نمیتونید اون رو ببینید

و اون نگاه سنگین

رسالت من چیه؟

مطالعه و جلو رفتن تو این رشته که مورد علاقم هست؟


تداخل با خاله؟

قطها کامپیوتر از دید نرم اقزاریش تا همین جا کافیه

بقیش رو باید دید و وفت


من به اینده امیدوارم

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

افکار ١

نیاز دارم فکر هام رو بنویسم

الان مرحله ى بالا و پایین شدنه

مرحله اى که هى ایده و نظر و تصمیم میاد تو ذهنم

نیاز دارم این ها رو یه جا داشته باشم تا برگردم سرشون و ببینم چیا تو ذهنم بوده


مثلا الان

داشتم میرفتم دانشگاه که وسط راه گفتم یه سر بریم خانم کرمى

و سر راه از سبوس دو تا فهوه گرفتم

حس خوب این زندگى راحت و لاکچرى

همین یه فهوه!

محله ى خوب

من این ها رو میخوام واقعا

بمونم؟

برم؟

کلا بیخیال اون طرف بشم؟

  • بانو جان
  • ۰
  • ۰

شششش!

درباره ى رویاهات

تصمیمات

سردرکمى هات

کسایى که به نظرت خوبن و کمک تو هستم

.

.

با کسى نگو!

دزدن اینا

امیدهاتو میبرن!


اره تو گفتى واسه من خوبه و حواب دادى و اونم گفت از نتایج جمعس!

ولى باز دلت یه جورى شد

فکراى منفى اومدن بالا

که راست میگه؟

درسته کارم؟


نکن این مار رو با خودت

نمیگم بدون فکر کار کن! 

ولى تو به این امیدها نیاز دارى


پس keep it for yourself

  • بانو جان