بانو

dream that you hold in your hand

بانو

dream that you hold in your hand

١٢ بهمن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰
  • ۰

ضدافسردگى

بنویس چیا دارى

اینا رو دارم و کى اینا رو نداشتم

  • ۰
  • ۰

فضل خدا

بخوایم ازش

مرتبه ى بالانر

جاى بهتر

  • ۰
  • ۰

تعادل

یه حرکت متعادل رو میخواى

لازم نیست دور همشونو خط بکشیو چادرتو بکشى تا دماغت

شروع کن به مطالعه

جاپاتو محکم کن

بعد حرکت

  • ۰
  • ۰

رفتن یا نرفتن

رزیتشو بگم هموز خیلى به اون مرحله از سردرگمى نرسیدم

فقط میخوام درمورد جمله اى که ذهنم رو مشغول کرده بگم

چند وور پیش با یکى از بچه ها خرید میلیونى کردیم... لنز و gopro.... که اون از پس اندازش داد ومنم از پولتیىًکه واسه سرویس ماشین گرفته بودم.... بعد از تحویل و ذوق و شوق لنز داشتیم میرفتیم سمت باغ فردوس پیش بچه ها که برگشت گف

تو چرا میخواى برى؟!

بمون همینجا! شرایطت خوبه.... پول دراختیارت میذارم

+براى بابامه! واسه خودم که نیست!

-خب باشه!... اونم واسه باباشه!

+ تا کى خب؟! تا یه وقتى میشه استفاده کرد!.... بعدم... من تجربشو میخوام

راستشو بگم.... من نگران میشم بعضى وقتا... به خاطر موقعیتى مه دارم(هرچند بخ نظرم چیز خاصى نیست!)... اینکه بخوان ازم استفاده کنن.... اونم من که جلوى اینا خیلى از گاردهامو کنتر گذاشتم...(هرچند خیلیم گارد ندارم)

انى وى میرسم به اینکه من همیشه یا بیشتر وقتا وقتى خرج میکنم یه حالت عذاب وجدانى هم دارم.... که چرا انقدر خرج میکنى... الان هم یه مدتیه با این بچه هام که خرج نمیکنن و دیروز که با تارا بودم برام دور بود یه ذره... نازنینم که معناى واقعیه لاکچریه!....

به مطرت اینکه آدما رو به خودش واه نمیده درسته؟!...مسلما با این حالتش با این جور آدما کانکت نمیشه... حالا سوال اینجاس این خوبه یا بد؟!

حس میکنى خودمو گم کردم؟

اونى که قبلا بودم.... اونى که الان هستم.... و اینکه کدوم درسته

الان از هر کدوم یه تکى دارم میزنم و نمیدونم چه قدرش درسته!!!

  • ۰
  • ۰

مادران کنج خانه

ادم همیشه یه تویر کلى از آیندش داره

تصویرى که همیشه اذیتم میکنه یه زنیه گوشه ى خونه کهرچشمش به دره تا بکچهزهاش نىبیلن خونه

زن خانه دار هیچوقت برام جذاب نبوده

همیشه باید یه دغدغه اى داشته باشى

درس یا هرچى!

روى کار هنوز شنبختى ندارم ولى درس رو با تمام اذیتاش دوست دارم

شاید چون مشغولم میکنه

١١ بهمن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰
  • ۰

توپ بازى

چند روز پیش به یه دخترى  میگفتم خودتو ننداز تو بازى ملت

براى خودت ارزش قائل باش

حالا باید به خودم بگم! 

خودتو ننداز تو بازى ملت

نذار چیزى که خق طبیعیه خودته رو ازت بگیرنشش

اون به کا رو انجام میده... حالا نوبته توا... میتونى توام توپ رو بزنى و باز بندازى تو زمین اون و این پاس کارى همینجور ادامه داشته باشه

نکنه اینجاس که این توپ بازى خوشایند نیست! چون طرفا حورى توپو واسه تو میفرسته که واسه گرفتن توپ اذیت بشى

این تویى مه میتونى انتخاب کنى دنبال تو که وتست فرستاده بدویى یا به اون توپ بى تفاوت باشى

وقتى جواب توپى مه به سمتت فرستادع شده رو ندى طرفت دیگه اون توپو نداره که باز با انداختم اون به سمت تو بخواد بازى بکنه

و اگه بازى میخواد محبوره بره و یه توپ دیگه رو برداره!

پس این تویى که احاده میدى ادما باهات بازى کنن و این تویى که خودتو قاطى بازى دیگران میکنى!

حتى بدترش... خودتو بازیچه ى اونا میکنى

  • ۰
  • ۰

Last seen recently

حس بد از جواب ندادن

میبره تو بى ارزشى

بیا و تلگرامتو تا نرفتى خونه چک نکن

اشتباهه از لست سین ریسنتلى دربیارى

بیشتر از اینکه مفید باشه براى جلوگیرى از فضولى بقیه تو کارات واسه خودت خوبه. اینکه نمیبرت تو بى ارزشى. 

این که انلاینه ولى جوابتو نمیده و میبینى که الویتش تو نیستى خب اذیت میکنه!

پس این last seen recently براى خودت خوبه

براى ارامش خودت

  • ۰
  • ۰

دارم پارسالم همین موقع ها رو میارم تو ذهنم. منى که شاید هنوز هیلى تغیر نکرده بودم. عاشق هم دانشکده ایم شده بودم که اولا حتى اسمش رو هم نمیدونستم

براى اینمه باهاش اشنا بشم خودم رو به دوست پسر دوستم نزدیک کردم و به واسطه ى فوت پدر بزرگم بهش نزدیک شدم. اون موقع ها تنها بیرون رفتم با این پسر برام تابو بود

دارم الان رو نگاه میکنم که برام اکى شده

ولى!

تفاوته بین اونى که با یکى دیگه تو رابطه بود و با منم بعله تا اینى مه الان هست

امروز تارا رضا رو میگفت

بگم منم یه حوریم چى؟

انى وى این رو دارم مینویسم چون دار میرم پیش نازنین

نازنینى که از سال پیش شروع کردیم از هم دور شدن. شروع شد دیدش عوض شدن. و الان من خیلى نزدیکترم به اونى که پارسال فکر میکرد منم!

این مسائل و رابطه ها رو هم نباید به نورا بگم!

تارا به سوخى گفت فقط من از گذشتت با خبرم!  ولى شوخى نیست!  ایوریا لازم نیست بدونم اینا رو

یکى از مسائلى که ازشون ناخوداگاه دورى میکنم همینه. جدا از اینکه تایم ندارم باهاشون باشم این هم هست

خیلى پیگیر نمیشم ببینمشون

خب کجا بودم؟

دالم میخواد دونه دونه بگم چیا عوض شده ولى وسطش درنیره.   یا بهتبرئه کردن مشغول میشم یا اینمه نشون بدم خیلیم بد نیستا!

انى وى

پارسال تا امسااال خیلى اتفاقا افتاده

بکیش اینکه ادماى جدید. یادى اومدن تو زندگیم. 

منى که یه جمع خاصى رو دورم  داشتم حالا جمع ها و گروهاى مختلفى رو دارم. 

من که پارسال میلاد برام خیلى زیاد و تک بود الان ....

ولى خب نمیدونم! پسوایى که هستن واقعا به نظرت اون فازین؟!

بعد میلاد روزبه بود که به محض اینکه خس کردم یه دارم یه چیزى میشه کشیدم عقب. البته که زیادى ضربتى و بچه گانه بود ولى خب همون گاودیه که دخترا به محض