بانو

dream that you hold in your hand

بانو

dream that you hold in your hand

  • ۰
  • ۰

یه حالتى هست به اسم وانمود به بى تفاوتى

خودت رو به همه و کارهاشون بى تفاوت نشون میدى. مخصوصا وقتایى که مربوط به تو باشه و در راستاى ندیدگرفتن تو و احساساتت باشه

اینحا میرى تو فاز حمله..... یعنى قبل از اینکه کسى بخواد تو رو ایگنور کنه تو یه جورى نشون میدى که کلا تو و دیدگاه و کارات مهم نیست!... حالا میخواى ندید بگیر منو

دارم فکر میکنم چى شد که اینا اومد تو ذهنم

پست فرمون دارم میرم پیش بچه ها و از یه طرف یکى که برام عزیزه تلفن و پیاممو. جواب نداد... یعنى جواب دادا من خواستم تو گروه بگم که یه جورایى جلوگیرى کنم از اینکه خصوصیم رو جواب نده.... تجربه دارم از استورى اینستاش

حالا من یک کارى کرم که خق طبیعیمه! اینکه بخوام مثلا با این دوستام باشم... پالاد باشم... نشاط نرم... الکى از این سر شهر نکوبم برم اون سر شهر... على رغم اینکه دلم میخواد ببینمش.... گفتم نمیام ولى دلم پیشش موند... و بعدش در دسترس نیود... جواب نداد... یا هر چى!(یه ذره بى ارزشى اومد بالا)

تارا میگه یه ذره واست خودت باش و من بى نهایت خوشحالم که فرستادمش رفت اصفهان. واسه خودم تایم خریدم


  • ۰
  • ۰

شروع!

شروع!
تا حالا به صورت پراکنده روزمرگى هام رو مینوشتم
مخصوصا این دو ماه اخیر که کارهایى که در طول یک روز انجام میدادم انقدر زیاد میشد که میدیدم یادم تیست دیروزم رو چه کار کردم
تو به تقویم سعى میکردم حداقل به صورت تیتر وار بنویسم که کجا رفتم و چى کار کردم
یکى از دوستام وبلاگ داره و مینویسه
یه بار گفن بنویس
با نوشتن میتونى تغیراتى رو که کردى رو بیینى
حالا تصمیم گرفتم از الان نوشته هایى که به صورت پراکنده و با دست خط خرچنگ غورباقه که معلوم نیست بعدا بتونم بخونم یا نه رو اینجا ثبت کنم
این یه شروعه
شروع دیدن روندى که طى میکنم
از همین امروز
از همین لحظه